1- استادیار گروه جامعه شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران. ، k.rabiei@modares.ac.ir
2- دانشجوی کارشناسی ارشد،گروه جامعه شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
چکیده: (2194 مشاهده)
مطالعه حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال است که چرا ترکیه و ایران نتوانستند از برهههای سرنوشت ساز دهههای اخیر به عنوان نقطه شروعی برای توسعه ملی و شکل دادن به توسعه منطقهای استفاده کنند؟ برای پاسخ دادن به پرسش پژوهش، دستگاه نظری نهادگرایی جدید درباره توسعه منطقهای مبنای مطالعه قرار گرفت و از نظریه عجم اوغلولو و رابینسون در خصوص برهههای سرنوشت ساز استفاده شد. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر از نوع مطالعه تاریخی- تطبیقی مورد محور است. واحد تحلیل این پژوهش کشور است و رویدادها و شرایط جهانی، بینالمللی، منطقهای و ملی در نسبت با آن انتخاب و تحلیل میشوند. براساس نتایج تحقیق، ایران و ترکیه از دهه 1990 به بعد دو برهه سرنوشت ساز را تجربه کردهاند که یکی بر اثر فرآیندهای داخلی و انتخابات و دیگری بر اثر یک رویداد خارجی مانند اشغال نظامی عراق و یا بهار عربی به وجود آمدهاند. به نظر میرسد ایران و ترکیه در برهه سرنوشت ساز اول در مسیر پیشبرد توسعه ملی حرکت کردهاند اما در برهه سرنوشت ساز دوم وارد تنشها و منازعات داخلی و منطقهای شدهاند و توسعه ملی را با مشکل مواجه کردهاند. علاوه بر این، این دو کشور طی دو دهه اخیر نتوانستهاند به صورت نهادمند و پایدار به سمت همگرایی اقتصادی حرکت کنند و در خلق منطقهای توسعه یافته در خاورمیانه مشارکت داشته باشند. منازعات هویت مبنای خاورمیانه که توسط مداخلات خارجی و سیاستهای تقابلی کشورها تشدید میشود، محیط منطقه را به سمت نظامی گری و امنیتی سازی همه امور پیش برده و فضا را برای رشد و رونق اقتصادی نامساعد کرده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
آمایش سیاسی فضا دریافت: 1400/9/19 | پذیرش: 1400/11/8 | انتشار: 1400/11/17