1- دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران
2- دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه تهران.
3- استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه بیرجند
چکیده: (2510 مشاهده)
با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979 م/ 1357 ش گفتمان ایدئولوژیک اسلامی بهعنوان مهمترین عنصر حوزه گفتمان گونگی گفتمان مدرنیسم با مفصل بندی با دیگر خرده گفتمانها و با توجه به قابلیت دسترسی، تواناییها، اعتبار و عام گرایی توانست استعلای گفتمان خود را در مقایسه با گفتمان حاکم و بهویژه در ارتباط با گفتمانهای رقیب به منحصه ظهور رسانده و با ایجاد فضای آرمانی جدید، بهعنوان گفتمانِ هژمون ظهور کرده و ساخت سیاسی مسلط فضا را در این دوره از تاریخ ایران ایجاد کند. آن چه که بیشتر منجر به هژمونی گفتمان ایدئولوژیک اسلامی در مقابل گفتمانهای رقیب گردید علاوه بر شخصیت کاریزمایی [آیت الله خمینی ]، عبارت بود از اتخاذ راهبردی درست تحت عنوان سیاست هم ارزی بین گروههای مختلف به مفهومی که لاکلائو و موفه از آن مدنظر دارند. یعنی ایجاد نوعی اتحاد ارگانیک بین گروهها، احزاب، تشکلات و توده مردم با هدفِ تبدیل کردن امرِ اجتماعی به امرِ سیاسی. این پژوهش با رویکردی بنیادی و با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی موسوم به تحلیلِ گفتمان به چگونگی سیطره گفتمان ایدئولوژیک اسلامی بر ساخت سیاسی فضا در دهه اول انقلاب میپردازد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین فضا، قدرت و گفتمان به معنای فوکویی و تاثیر آن بر ساخت سیاسی فضا است. دالِ مرکزی این گفتمان ایدئولوژی اسلامی است که در مقابل و نفی دالِ مرکزی گفتمان قبلی یعنی، مدرنیسم غربی ظهور کرد؛ همچنین ظرف فضایی- مکانی که این گفتمان در آن تجلی و نمود مییابد، امت اسلامی میباشد، یعنی جائی که عنصر سرزمین در آن حذف میگردد و بهجای آن قلمرو، همان گستره جهانی است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
جغرافیای سیاسی دریافت: 1400/6/12 | پذیرش: 1400/8/29 | انتشار: 1400/9/10