1- استادیار دانشگاه راه سعادت، مزار شریف، افغانستان
2- دانشیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران. ، ataabdi@gmail.com
3- دانشجوی کارشناسی ارشد سیستم اطلاعات جغرافیایی سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
4- استادیار گروه معارف، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.
چکیده: (665 مشاهده)
جغرافیا یکی از مهمترین شاخصهای تعیین کننده ثبات یا بی ثباتی در کشورها است. در حقیقت جغرافیا بستر بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشورها و حتی روابط میان آنها با همسایگانشان میباشد. افغانستان از نمونههای بارز اینگونه کشورها است. جغرافیای این کشور به لحاظ تاریخی بحران خیز است. در طول تاریخ همواره جنگ، ناامنی، بیثباتی سیاسی، فقر و اختلافات داخلی دامنگیر این کشور بوده است. لذا نظر به اهمیت و جایگاه بحران ساز افغانستان، هدف پژوهش حاضر تبیین بنیادهای جغرافیای انسانی در بحرانهای این کشور است. این پژوهش تحلیلی- توصیفی، ترکیبی از نظریه هاگت و تئوری کوهن است. در این روش به تبیین بسترها و زمینههای بحران ساز در افغانستان از منظر جغرافیای انسانی پرداخته شده است. روش جمع آوری دادههای مورد نیاز این پژوهش، روش کتابخانه ای است. براساس یافتههای پژوهش، تمام بحرانهای افغانستان از منظر جغرافیایی انسانی، ناشی از ناهمگونیهای انسانی و مداخلات ابرقدرتها بوده که باعث شکننده گی، نا آرامی و بحران خیز ماندن این کشور شده است. اختلافات مرزی و رودخانه ای، حائل بودن بین قدرتها، محصور بودن در خشکی، قرار گرفتن در منطقه شکننده و تحت فشار، تعدد همسایگان، تغییر مسیر رودهای مرزی، قومیت گرایی، بنیاد گرایی افراطی و تروریسم، تعصبات زبانی و فرهنگی، مهاجرت و محرومیت، کم سوادی، جدایی طلبان دو طرف مرز و کشت و قاچاق مواد مخدر از مهم ترین عوامل بحران زا و اختلاف برانگیز جغرافیایی و جغرافیای انسانی افغانستان هستند که منشأ اختلافات با همسایگان را نیز تشکیل میدهد. عوامل مذکور از جمله علل پایدار جغرافیاییاند که نقش جبری در خلق بحرانها و اختلافات دارند. این عوامل مانع همبستگی، تشکیل یک دولت ملی و شکل گیری هویت ملی در افغانستان شده اند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
جغرافیای سیاسی دریافت: 1401/12/17 | پذیرش: 1402/4/31 | انتشار: 1402/10/10