teymouri H, Hafeznia, M, Papoli Yazdi . M H, Ahmadi nohedani S. Explaining the Hydropolitical Implications of Climate Change in Iran: Case Study of Zayandehrud Basin. pos 2023; 5 (3) :246-269
URL:
http://psp.modares.ac.ir/article-42-60707-fa.html
تیموری حمید رضا، حافظ نیا محمدرضا، پاپلی یزدی محمد حسین، احمدی نوحدانی سیروس. تببین پیامدهای هیدروپلیتیکی تغییرات اقلیمی در ایران (مطالعه موردی حوضه آبریز زاینده رود). آمايش سیاسی فضا. 1402; 5 (3) :246-269
URL: http://psp.modares.ac.ir/article-42-60707-fa.html
1- دانشگاه تربیت مدرس
2- استاد دانشگاه تربیت مدرس ، hafezn_m@modares.ac.ir
3- استاد دانشگاه تربیت مدرس
4- استادیار دانشگاه تربیت مدرس
چکیده: (2634 مشاهده)
مقدمه
تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین که بر اثر افزایش گازهای گلخانهای، مسئلهای حیاتی در کانون عوامل تهدیدزای بشر شده است. سرزمین ایران بر کمربندی از مناطق خشک و بیابانی زمین واقع شده که بیشترین اثرپذیری نامناسب را از تغییر اقلیم متحمل می شود. تغییر اقلیم در حوزه زاینده رود مشهود است و تاثیرات آن در کم شدن بارش و افزایش دما در طی سالهای اخیر و نیز تداوم خشکسالیها در حوضه آبریز زایندهرود نمایان است. با کاهش جریان آب رودخانه، تخصیص آب به بخشهای کشاورزی و محیط زیست در قسمتهای میانی و پایین دست با مشکل روبه رو شده است. نیاز آبی در این حوضه زیاد است به گونهای که در طی این سالها تلاش برای دستیابی به آب در حوضه زایندهرود به شکل تنش و درگیری و اعتراضها و نیز آشوبهای اجتماعی وارد عرصه جدیدی شده است. یکی از مهمترین پیامدهای تغییرات اقلیم این است که دولتها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضهای میکند. بر اثر سیاستهای انتقال آب بدون در نظر گرفتن حقابه شرعی حقابه دار و حقابه زیست محیطی بستر زاینده رود و تالاب گاوخونی، بسیاری از اختلافات اجتماعی بین استانی تشدید شد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که با توجه به اهمیت تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی حوزه به شناسایی ابعاد و تاثیرات تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز زاینده رود میپردازد و چگونه تغییرات اقلیمی میتواند بحران و تنش را در حوزه آبریز افزایش دهد که این امر میتواند راهنمای مفیدی برای برنامه ریزان و تصمیم گیران حوزه قرار بگیرد. از لحاظ روش و ماهیت، این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوردی اطلاعات نیز براساس منابع کتابخانهای از جمله کتب، مجلات و پایگاههای اطلاعاتی میباشد.
یافتههای تحقیق
تبدیل شدن برف به باران در سرچشمه رودخانه زاینده رود و افزایش تبخیر منجر به کاهش اراضی در بخش پایین دست رودخانه شده است بهطوریکه در بخش میانی و پایین دست، از مساحت اراضی «کشاورزی» و «مرتع» کاسته شده است. تعداد چاهها در سالهای اخیر افزایش شدیدی داشته است. تعداد چاهها در بخش میانی و پایین دست افزایش چشمگیری در این دوره داشته میانگین عمق چاه ها در حوضه 8/4 متر افزایش یافته که در قسمت بالادست 65/6 متر، در قسمت میانی 55/5 متر و در بخش پایین دست 28/6 متر بهطور میانگین بر عمق چاهها افزوده شده است. افزایش تنشهای میان استانی که نمونههای بارز آن میان استانهای خوزستان، اصفهان و چهارمحال بختیاری در سالهای اخیر مشاهده شد، یکی از مهمترین پیامدهای سیاسی تغییرات اقلیم است که دولتها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضهای میکند.
کشاورزان حقابهدار اصفهان مهمترین گروه معترض به وضعیت بحرانی آب در این حوضه هستند. یکی از مهمترین دغدغههای مردم منطقه و مهمترین عامل ایجاد اعتصابات و درگیریهای سالهای اخیر کاهش منابع آبی و کاهش فعالیت کشاورزی شده است. کشاورزان منطقه در سالهای اخیر به شیوههای مختلفی از جمله خرابی و شکستن لوله انتقال آب، اعتصاب، تظاهرات و بستن راه با تراکتور، رجوع به استان و شیوههای دیگر نحوه اعتراضات خود را بیان کردهاند. تنش و اعتراضهای مردمی نسبت به آبرسانی و مدیریت بهینه آب برای ساکنان حوضه زایندهرود تنها محدود به ساکنان و بهرهمندان حوضه آبریز زایندهرود نیست. مسائل هیدروپلیتیکی طرح انتقال آب بهشت آباد در بخش علیای حوضه کارون که زمینه ساز مشاجرات محلی و ناحیهای و حتی ملی میان مردم و مسئولین در مبدا و مقصد شده است. این امر سبب بروز اختلافات اجتماعی و در نتیجه سیاسی بین ساکنین و ذی نفعان حوضههای آبریز بالادستی و حوضههای مذکور شده و با توجه به تفاوت قومی حوضههای آبریز، این مسئله به یک بحران هیدروپلیتیکی داخلی مبدل شده است که شکافهایی را بین اقوام به وجود آورده است. تغییرات اقلیمی بزرگترین ضربه را متوجه بخش کشاورزی وارد کرده است. هم چنین نخستین پیامد رویهای، افزایش حجم بیکاری و بحران مهاجرت است. مهاجرت منجر به پراکندگی روابط خویشاوندی و از بین رفتن همبستگی، انسجام قومی و افزایش فردگرایی و انزوا و به تبع آن حاشیهنشینی و بزهگری گردیده است. خشک شدن بستر رودخانه زایندهرود ناشی از تغییرات اقلیمی سبب ایجاد شکافها و فرونشستهای متعددی در مناطق مختلف حوضه آبریز در استان اصفهان شده است. عمق این شکاف ها بسیار عمیق می باشد و در برخی موارد عمقی بیش از 10 متر داشته باشند. شکافها صدمات جدی را به جادهها و زمینهای کشاورزی وارد کرده است.
نتیجه گیری
تغییر اقلیم در حوضه زایندهرود یکی از عوامل تهدیدکننده منابع آب در حوضه است از جمله این عوامل تهدیدکننده میتوان به اراضی در بخشهای میانی و پایین دست حوضه به دلیل وقوع ناپایداری منابع آبی و کاهش جریان آب رودخانه، بخش عظیمی از زمینهای کشاورزی به دلیل کم آبی خشک شده و به اراضی بایر تبدیل شده است، اشاره کرد. دلیل تغییر اقلیم و کاهش بارندگی و گسترش کشاورزی و صنایع آببر منجر به تخریب طبیعت و فضای جغرافیای و پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی و حتی تبدیل رودخانههای دائمی به فصلی و فصلی به اتفاقی و خشک رود شده است و برای جبران این وضعیت به سیاست انتقال آب بین حوضهای در این منطقه روی آوردهاند. که این رویکرد سبب بروز تنشهای سیاسی و امنیتی در این منطقه شده است. از جمله مسائل هیدروپلیتیکی طرحهای انتقال آب در حوضه آبریز مذکور و پیامدهای سیاسی- اجتماعی منفی آن میتوان به تشدید منازعات و واگراییهای محلی و ناحیهای، به مخاطره افتادن امنیت محلی و ناحیهای، کنشگریهای سیاسی مردم و مسئولین، تنوع قومیتی و حساسیتهای سیاسی و ناحیهای ناشی از آن در حوضه مبدا، افزایش نارضایتی مردم، مهاجرت ناخواسته، بروز درگیریهای بسیار خُردمحلی بر سر آب، افزایش سوءظنها و نظایر آن، اختلافات بالقوه و بالفعل تقسیم آب در استانهای گیرنده و تشدید اختلافات در حوضه مقصد و به ویژه شهرهای دریافت کننده آب در سالهای کم آبی اشاره کرد. یکی از عواملی که در ایجاد کنشگریهای سیاسی منفی ناشی از انتقال آب، نقش زیربنایی دارد تقویت دیدگاه ناحیه گرایی سیاسی میباشد، که خود ناشی از ضعف مدیریتی و سیاستگذاریهای غیراصولی و ضدآمایشی میباشند. امری که منجر به صورتبندی «هیدروپلیتیک منفی» در مقیاس ملی و ناحیهای میشود و به نوبه خود بر روی مسائل امنیت محلی، ناحیهای و حتی امنیت ملی اثرات منفی بر جای میگذارد.
نوع مقاله:
مروری تحلیلی |
موضوع مقاله:
جغرافیای سیاسی دریافت: 1401/1/20 | پذیرش: 1401/4/20 | انتشار: 1402/6/10