1- استادیار، گروه مطالعات ژئوپلیتیک، مرکز مطالعات آفریقا، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
2- دانشجوی کارشناسی ارشد، رشته علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات ، تهران، ایران.
چکیده: (3547 مشاهده)
انقلاب یکی از تحولات بزرگ اجتماعی است که آثار آن در تغییر آمایش سیاسی فضای عمومی جوامع محسوس و بسیار تاثیرگذار است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه تطبیقی جایگاه رهبری در انقلابهای کلاسیک و جنبشهای اعتراضی خاورمیانه و شمال آفریقا موسوم به بهار عربی با تاکید بر نقش رهبری است. این مقاله در پاسخگویی به این پرسش است که چه تفاوتی میان انقلابهای کلاسیک و خیزشهای اخیر کشورهای اسلامی- عربی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از نظر نقش رهبری در شکلگیری و هدایت آنها وجود دارد؟ پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و دادهها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانهای گردآوری شده با بهرهگیری از آموزههای نظریات انقلاب و بسیج سیاسی و همچنین استفاده از آموزههای رهبری کاریزماتیک در آرای ماکس وبر، بر این فرضیه استوار است که جنبشهای اعتراضی خاورمیانه و شمال آفریقا به واسطه فقدان مولفه رهبری نتوانستند همانند انقلابهای کلاسیک بر آمایش سیاسی فضای پیرامونی خود اثربخش باشند. یافتههای پژوهش همچنین نشان میدهد که الگو و شیوه رهبری رکن مهم و تعیین کنندهای در موفقیت و شکست یک انقلاب است و تعدد رهبری، ضعف پایگاه اجتماعی رهبران، بی ثباتی کادر رهبری و تفاسیر متفاوت آنها در جنبشهای اعتراضی خاورمیانه و شمال آفریقا فقط منجر به بحران و بیثباتیهای مستمر در فضای سیاسی کشورهای درگیر شده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
جغرافیای سیاسی دریافت: 1400/5/20 | پذیرش: 1400/7/30 | انتشار: 1400/9/10