1- گروه جغرافیای سیاسی
2- گروه علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی
چکیده: (12150 مشاهده)
جغرافیای سیاسی در چهارچوب روابط اجتماعی به چگونگی کنش متقابل "قدرت و فضا" میپردازد. از موضوعات قابل بحث آن میتوان به حکومت، دولت و حکمرانی اشاره نمود. با ظهور عصر جهانیشدن و ارتباطات، الگوی جدیدی در مطالعه روابط دولت- جامعه مطرح شد که با استدلال به حرکت قدرت دولت به بالا (سازمانهای فراملی)، به پایین (نهادهای فروملی) و به بیرون (سازمانهای غیردولتی و خصوصی)، نقش صدر و ذیلی و تنظیمی دولت را رد کرد و الگوهای کورپوراتیستی و پلورال- کورپوراتیستی را مطرح نمود. افزایش "خودسازمانی" جامعه و ارتقای نقش آن در فرآیند حکمرانی به همراه تکهتکهشدن قدرت دولت موجب شده تا ابزارهای سنتی اجبارآمیز حکومت، ناکارآمد و ابزارهای اقناعی و مبتنی بر مذاکره بر گروهها و سازمانهای جامعه مد نظر قرار گیرند. دیگر نمیتوان حکومت کرد بلکه باید با شناخت الگوهای حکمرانی، جامعه را بهوسیله آنها مدیریت کرد. "دولت متکبر" باید جای خود را به "دولت فروتن" دهد. انتقال "حکمرانی" از ایده به عمل، در کنار تغییرات ساختاری و کارکردی حکومت، به چیزی بیش از یک دولت نیازمند است و سایر بازیگران نیز در بهبود کیفیت زندگی و رفاه گروههای مختلف ذینفعان تاثیرگذارند. درواقع چالشهای مقابل عملیاتیشدن آن بسیار پیچیده است. پژوهش حاضر با بهکارگیری روش توصیفی- تحلیلی، پس از پرداختن به مفهوم و زوایای مختلف الگوی حکمرانی، بهدنبال واکاوی چالشهای پیش روی آن برآمد. نتایج نشان میدهند موانعی همچون اندازه دولت، دسترسی شهروندان به رهبران سیاسی، جابهجایی اهداف جمعی با اهداف فردی سیاستمداران و تعارض نهادهای ذینفع در حکومت از مهمترین چالشهای اصلی اجرای الگوی حکمرانی به شمار میروند.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
آمایش سیاسی فضا دریافت: 1396/8/11 | پذیرش: 1396/9/13 | انتشار: 1398/5/7